كتاب «سه ديدار با مردى كه از فراسوى باور ما مىآمد» در جلد نخست خود با عنوان «رجعت به ريشهها» است، اين مجلد داستان بلندى درباره زندگى امام خمينى ره است، كه نويسنده در آن كوشيده ابعاد مختلف شخصيتى ايشان را در قالب داستان بررسى كند. دوران كودكى امام و شكل گيرى شخصيت وى در دامن پرمهرمادر و صاحبه خانم (عمه ايشان)؛ مرام و منش پدر امام و نحوه شهادت ايشان؛ حضور امام در كلاس درس مدرس؛ بررسى شجره نامه اجداد، امام و شرحى از زندگى پدر بزرگ ايشان؛ مراحل آشنايى امام با دفتر حاج آقا ثقفى تا ازدواج از جمله مواردى است كه محتواى اين داستان را دربرمىگيرد.
نويسنده در ابتداى كتاب درباره اثر خود چنين مى نويسد: «من داستان مى نويسم، تاريخ نمى نويسم. تاريخهاى بسيارى قبلاز من نوشته شده است و همزمان با من و بعد از من نيز نوشته مىشود و خواهد شد؛ اما داستان، فقط يكبار نوشته مىشود؛ فقط يكبار. آنها كه واقعيت را مى خواهند نه حقيقت را، و طالب واقعياتِ تاريخى هستند نه حقايق انسانى، مى توانند بى دغدغه خاطر، به بهترين تاريخ ها مراجعه كنند...».
سه ديدار با مردي كه از فراسوي باور ماميآمد» شرح حال زندگي حضرت امام خميني (ره) از زمان كودكي تا پيروزي انقلاب اسلامي است كه به صورت داستاني ادبي نوشته شده است. به نظر ميرسد اين كتاب، گزارش سه نوبت ديدار نويسنده با رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران است، اما نويسنده اين كتاب در طول حيات خود هيچ زمان توفيق ديدار با امام راحل را نداشته و كتاب را تنها بر اساس باور و نگاه خود نسبت به امام خميني ره نوشته است. كتاب اگرچه ۳ جلدي است و نويسنده نيز بارها گفته كه آن را در ۳ جلد نوشته، اما تنها دو جلد از آن در دست است و جلد سوم هرگز منتشر نشده و حالا در سالهاي فقدان نادر ابراهيمي، كسي از سرنوشت جلد سوم خبر ندارد.
نويسنده در ابتداى كتاب درباره اثر خود چنين مىنويسد: «من داستان مىنويسم، تاريخ نمىنويسم. تاريخهاى بسيارى قبل از من نوشته شده است و همزمان با من و بعد از من نيز نوشتهمىشود و خواهد شد؛ اما داستان، فقط يكبار نوشته مىشود؛ فقط يكبار. آنها كه واقعيت را مىخواهند نه حقيقت را، و طالب واقعيات تاريخى هستند نه حقايق انسانى، مىتوانند بىدغدغه خاطر، به بهترين تاريخها مراجعه كنند...».
اين نويسنده همچنين در بخش ديگري از مقدمه كتاب كه به همسر امام خميني (ره) و تمامي ياران و همراهان ايشان تقديم شده، نوشته است: «در اينجا، در پيشگاه شما مردان و زنان با ايمان ايراني كه ايران را عاشقانه و پرشور ميخواهيد و آرزومند وطني سربلند و قدرتمند هستيد، به جميع معتبرات خويش سوگند ميخورم كه آنچه در اين داستان گفتهام، به اعتقاد و باور خودم، عين حقيقت است و جز حقيقت، هيچ نيست و بخشي از حقيقت كه بتواند بخشهاي ديگر حقيقت را نفي و انكار كند، نيز نيست.»
«در ميانه ميدان» عنوان جلد دوم مجموعه «سه ديدار با مردى كه از فراسوى باور ما مىآمد» است كه روايتي ديگر از زندگينامه امام خمينى(ره) در قالب داستان است.
خاطراتى از پدر در زندان شاهى و شهادت وى در آنجا در ايام قبل از تولد امام ، استفاده از افكار و سخنان عمه «صاحبه خانم»، دوران مبارزه در جوانى، حضور با برادر جهت تحصيل علوم حوزوى در اصفهان، سال مصيبتى كه “وبا” ۸ تن ازنزديكترين بستگان «امام خمينى» را به كام مرگ كشاند، حكايتهايى از همسر امام(ره) كه هميشه ياور و مشوق همسرش در راه مبارزات سياسى بودند، خاطراتى از مبارزات رجال آن زمان و… از مهمترين موضوعاتي است كه در اين كتاب مورد توجه نويسنده قرار گرفته است.
در بخشي از اين كتاب ميخوانيم: طلبهاي گفت: جناب مدرس! در كوچه و بازار ميگويند كه شما مشكلتان با رضاخان ميرپنج در اين است كه سلطنت را ميخواهيد نه جمهوري را؛ و اعتقاد به بقاي خاندان سلطنت داريد و نظام شاهنشاهي را موهبتي الهي ميدانيد؛ حالآنكه رضا خان ميرپنج و سيد ضياء و بسياري ديگر ميگويند كه كار سلطنت تمام است و عصر جمهوري فرا رسيده است.
مدرس مدتها بود كه با اين ضربهها آشنايي داشت، و با درد اين ضربهها، و به همين دليل، هميشه، پاسخ را در آستينش داشت.
خير آقا...خير... بنده با سلطنت چه از آن قاجار باشد چه ديگري و ديگري ابدا موافق نيستم. يعني راستش اصولا نظام سلطنتي را نظم مطلوبي براي امت و ملت نميدانم؛ زيرا هيچ سلطاني تاكنون نيامده است كه اجرا كننده فرمانهاي الهي باشد و همان باشد كه خداوند اشاره فرموده است و موهبتي باشد با نعمتي، يا لااقل اسباب عذاب رعيت نبوده باشد. خير...اما اين عقيده بنده دليل بر آن نميشود كه تن به جمهوي ميرپنجي بدهم. جمهوي ميرپنجي ابتداي يك درد تازه است و يك مرض مزمن.
موضوعات مرتبط: <-CategoryName- ><-CategoryName- >
برچسبها: